ساره بیات روی خط تکرار
سينمايي | ۲۲ آذر۱۳۹۶ | 1151 بازدید | نظرات

بازی جاندار ساره بیات در «جدایی…» و تصویرسازی دقیق از خلق و خوی یک زن مذهبی از طبقه پایین موجب شد او برنده سیمرغ بهترین بازیگری جشنواره فجر هم شود. خیلی جالب است که بازیگری که یک فیلم نه چندان دیده شده به نام «مقلد شیطان» را در کارنامه داشت با ایفای نقش در دومین تجربه بازیگری خود برنده سیمرغ شود. این اتفاق برای ساره بیات افتاد و فصلی تازه را در کارنامه او ایجاد کرد.
بازنشر دردکشیدگی از سینما تا شبکه خانگی
«۲۱ روز بعد» و «زرد» تازه ترین فیلم های اکران شده ساره بیات هم تصویری از این دردکشیدگی را در خود دارند. در «۲۱ روز بعد» او در قامت مادر سرطانی یک نوجوان عشق سینما ظاهر شده است.
مادری که همه جور بدبختی بر سرش آمده؛ از سرطانی که درمانش پر هزینه است تا مرگ همسر و دردسرهای نوجوانی که شرایط زندگی مادر را درک نمی کند؛ بدبختی هایی که فقط یکی از آنها کافیست تا کمر یک زن را خم کند اما به مانند الگویی که بیات از «جدایی…» با خود آورده، نه تنها در برابر مشکلات سر خم نمی کند بلکه سعی می کند همچنان بایستد و ادامه دهنده زندگی سخت خود باشد.
«زرد» که پیشتر «جاده باریک می شود» نام داشت، تصویر دیگری از دردکشیدگی ساره بیات را نشان می دهد. بیات در «زرد» ایفاگر زنی است که همسرش به ناگاه به کما رفته و حالا او باید همه تلاشش را بکند برای جور کردن ۱۰۰ میلیون پول جهت عمل پیوند کبد همسر؛ اما در جریان این تلاش برای پول جور کردن است که از یک طرف همه جور رفتار زشتی حتی از سوی دوستان را متحمل می شود و همه جور پیشنهادی حتی پیشنهادهایی بی شرمانه به وی می شود ولی باز می ایستد و نمی شکند.
او حتی در جایی از داستان در می یابد که همسرش به او خیانت کرده تا حجم دردکشیدگی او دو چندان شود ولی باز هم می ایستد تا در پایان فیلم خطاب به همسر مرحومش جمله «دوستت دارم» را بگوید.
«عاشقانه» تازه ترین تجربه سریالی ساره بیات هم او را در قامت زنی درد کشیده نشان می دهد؛ اما این بار یک پزشک درد کشیده. درد در اینجا سقط فرزند به خاطر رفتار نادرست فرزند و سرکوب میل شدیدی است که به فرزنددار شدن دارد.
امان از محافظه کاری کارگردانان
فصل تازه کارنامه بازیگری ساره بیات اگر همراه می شد با ایفای نقش های متفاوت و تجربه دنیاهایی مختلف قطعا می توانست شرایطی را فراهم آورد برای آن که ساره بیات جایگاهی دست نیافتنی در میان بانوان بازیگر تاریخ سینمای ایران پیدا کند اما به دلایل مختلف که شاید بهترین اش همان محافظه کاری کارگردانان سینماست این اتفاق نیفتاد.
بعد از «جدایی…» به غیر از دو تجربه «محمد رسول الله (ص)» که بیات در آن در نقشی تاریخی به نام «حلیمه» مادر پیامبر (ص) ایفای نقش کرده و البته حضورش در یک کمدی – فانتزی به نام «خواب زده ها» او در بقیه آثارش تقریبا یکسره مشغول بازنشر زنان درمانده اجتماع بود؛ زنانی که پیش تر یک بار نمونه ای از آنها را در «جدایی…» ترسیم کرده بود.
«لامپ ۱۰۰»، «فصل فراموشی فریبا»، «خداحافظی طولانی»، «ناهید» و «عادت نمی کنیم» از جمله آثار ساره بیات هستند که کاراکتر زن دردکشیده در آنها بازنشر شده است. در این بین مثلا یک بار زن دردکشیده را در برخورد با همسر معتاد «لامپ ۱۰۰» می بینیم یا بار دیگر در «فصل فراموشی فریبا» زن دردکشیده را در برخورد با اجتماع بیرون برای حل مشکلات اقتصادی می بینیم.
در «ناهید» این زن دردکشیده زنی مطلقه است که اجتماع سنتی اجازه ازدواج دوم را به او نمی دهد و در «عادت نمی کنیم» این زن دردکشیده همسر یک استاد دانشگاه است و به شدت نسبت به همسر دچار سوءظن شده است. در «خداحافظی طولانی» این زن دردکشیده مدت ها پیش مرده است و حالا مرد در خاطراتش با این زن روبروست.
زنگ خطر برای بازیگر مستعد
شاید اگر ساره بیات می کوشید همین دردکشیدگی را هم با رنگ و بویی متفاوت ایفا کند قطعا می شد به گونه ای دیگر به کارنامه او نگریست اما وقتی می بینیم میان اکتها و رفتارهایش از «عاشقانه» تا «زرد» تفاوت چندانی نیست، یحتمل باید زنگ خطر را برای این بازیگر مستعد به صدا در آوریم.
صد البته که بخشی از این تکرار مکررات ناشی از فیلمنامه های نه چندان قرص و محکم سینما و شبکه خانگی است. اگر فیلمنامه نویسان بیشتر بر روی متن های خود وقت بگذارند و بکوشند پرداخت دقیق تری از کاراکترها حتی کاراکترهای تیپیکال را فراهم کنند، بازیگران هم خواهند توانست با شناخت کامل تری اجراهای متفاوت تری از خود ارائه دهند اما مشکل آنجاست که فیلمنامه نویسان هم اغلب با خاطراتی که از نقش های قبلی بازیگران دارند به نگارش روی می آورند. همین می شود که حس کنیم ساره بیات در تکراری افتاده که رهایی از آن فقط و فقط به یک صورت می تواند شکل گیرد و آن هم خواسته شخصی خود بازیگر برای این که مدتی دور فیلمنامه های تکراری را خط بکشد و صبر کند تا شخصیتی کاملا متفاوت به وی پیشنهاد شود.
قرعه به نام کدام کارگردان می خورد؟
راستی چرا سینمای ایران این قدر ترسو شده که جرأت نمی کند نقشی متفاوت به ساره بیات دهد؟ چرا یکی از کارگردانان پر ادعای ما که مدام در گفتگوهای شان بر توانایی های عظیمی (!) که در تالیف دارند صحه می گذارند، جرأت این را ندارند که نقشی کاملا در تضاد با تیپ زن دردکشیده را در اختیار ساره بیات بگذارند؟
آیا جز این است که حاضری خوری و تنبلی باعث این امر شده است. آنها که با بیات کار کرده اند او را بازیگری اهل تعامل می دانند که اتفاقا می کوشد کاملا در مسیر خواسته های کارگردان حرکت کند. با این انعطاف، این که همه بسنده کرده اند به نیمه دردکشیده بازیگری این بانو جای پرسش دارد. بالاخره کدام کارگردانی خواهد آمد و این نیمه را کنار گذاشته و نیمه ای دیگر از بیات را ارائه می دهد؟
نظرات